نام و نام خانوادگی : | علي فضيلي | |
نام پدر : | غلامرضا | |
تاریخ تولد : | 1310 | |
محل سکونت : | اصفهان | |
میزان تحصیلات : | ديپلم | |
شغل : | کارمند | |
خلاصه زندگینامه خیر :
(به نام آن که هر چه هست از اوست)
پدرم علي فضيلي در ارديبهشت سال 1310 (هـ . ش) در خانواده اي متوسط به دنيا آمد . او در پنج سالگي پدر خود را از دست داده و چون ارثيه پدريشان که نزد شخصي به امانت گذاشته شده بود در اختيار اين خانواده قرار نگرفت ، خانواده آنها با مشکلات فراواني روبرو شدند .
بنابر اين او و برادرش مسئوليت خانواده خود را به عهده گرفتند و از همان نوجواني شروع به کار کردند ، بعد از مدّتي پدرم در کارخانه زاينده رود اصفهان مشغول به کار شد از همان دوران با استفاده از قدرت تفکر و اراده بالاي خود توانست تا با درست کردن اتحاديه براي کارگران ، به اين قشر ، خدمت کند . وي سپس در اداره برق (توربين) مشغول به کار شد و در کنار اين شغل فعّاليّتهاي اقتصادي و اجتماعي خود را آغاز کرد در سال 1338 ازدواج کرد در اين سالها و به شغل پيمانکاري ساختمان مشغول شد و در اين زمينه پيشرفت کرد. سپس سعي کرد مجتمع هاي مسکوني بسازد تا اقشار کم درآمد جامعه بتوانند آن ها را خريداري کنند . او که هميشه آرزو داشت بتواند مالي اندوخته کند و تا زنده است آن را در جهت اشاعه فرهنگ و علم در کشورش به کار گيرد ، پس از بدست آوردن اندوخته اي سعي کرد تا به اين آرزوي خود تحقّق بخشد در اين راستا مؤسسه خيريه اي تأسيس نمود که هدف آن ايجاد مراکز علمي و فرهنگي بود. امّا او در سال 1375 دچار سکته قلبي از نوع چهار شد و خواست خدابود که با توجه به اين سکته شديد زنده بماند تا بتواند کارهاي خيرش را ادامه بدهد . هر چند که بيماري او باعث کندي روند اين کار شد چون اين شعر را سرلوحه کار خود قرار داده بود:
اي که دستت مي رسد کاري بکن
پيش از اين کز تو نيايد هيچ کار
با اين شرايط جسماني و حال ناتوان باز هم از پاي ننشست و در حد توان و حتّي گاهي بيشتر دنباله راه را رها نکرد.
ولي متأسفانه عمر او کفاف نداد تا رفتن اين بچّه ها به مدرسه و آموختن اولين الفباي زندگيشان را نظاره گر باشد چرا که اين بزرگترين آرزوي او بود .
« مقصد جايي در انتهاي مسير نيست ، بلکه لذّت بردن از قدم هايي است که برمي داريم. »
خلاصه فعالیت های خیر : |
|